نفس پاك و مطمئن
[89:27] يايتها النفس المطمئنة
[89:28] ارجعي الى ربك راضية مرضية
[89:29] فادخلي في عبدي
[89:30] وادخلي جنتي
[89:27] و تو، اي نفس مطمئن.
[89:28] به سوي پروردگارت بازگرد، راضي و رضايت بخش.
[89:29] خوش آمدي در زمره خدمتگزاران من.
[89:30] خوش آمدي به بهشت من.
همانطور كه در آيات بالايي مي بينيم فقط نفسهاي مطمئن به طرف پروردگارشان بر ميگردند و نفسهاي غير مطمئن به طرف خدا برنميگردند و مستقيم وارد جهنم خواهند شد. كسي كه به اندازه كافي نفسش را پرورش نداده باشد هيچوقت وارد بهشت نخواهد شد و اين بزرگترين بدبختي اي است كه ممكن است براي كسي رخ دهد. تكبر ورزيدن در مقابل قوانين خدا يكي از عوامل نابودي نفس است.
[40:48] قال الذين استكبروا انا كل فيها ان الله قد حكم بين العباد
[40:48] مستكبرين خواهند گفت: "همه ما با هم در اينجا هستيم. خدا ميان مردم قضاوت کرده است."
او هميشه در زندگي عروس و يا دامادش دخالت ميكند چون كه اين را حق خويش ميداند و به اين طريق ميخواهد بزرگي خود را ثابت كند. او به فقرا و زيردستان اعتنا نميكند چون فكر ميكند كه نداري آنان ربطي به او ندارد. او در مقابل زيردستان در اداره و يا محيط كار خويش زور ميگويد . او در مقابل زن و فرزندانش مغرور است و مدام ادعاي رياست و بزرگي ميكند. او در مقابل شوهر خويش تكبر ميورزد و خود را تافته جدابافته ميداند. او شرايطي را براي ازدواج دختر و يا پسرش تعيين ميكند كه همان شرايط را براي عروس و دامادش نمي پسندد و .......
بعضي ها فكر ميكنند كه تكبر ورزيدن فقط مال رؤسا و پولداران و پادشاهان است.اما واقعيت اينطور نيست ، بلكه تكبر ورزيدن نسبي است. هر كسي در مقام و شرايط خويش ميتواند دچار تكبر و غرور شود. معمولا او اين تكبر و غرور را در قالب فرهنگهاي مرسوم جامعه اش و يا مذهب انجام ميدهد. جهت درك بيشتر به چند مثال توجه كنيد:
مثال يك :
براساس آيه قرآني دختر باكره ، براي ازدواج بايد از ولي و يا پدر خويش اجازه بگيرد.اما ولي او از اين آيه قرآني سوء استفاده ميكند. پارسال يكي به خواستگاري دخترش آمد اما چون پسره قدش بيش از حد كوتاه بود ، به ازدواج دخترش با او روي خوش نشان نداد و طي يك تصميم متكبرانه دخترش را از ارث محروم كرد و اعلام كرد كه هيچوقت خانه دامادش نميرود. به اين طريق شيطان او را متكبر كرد و او از جاده عدل و انصاف خارج شد. جالب اينجاست كه چنين فردي داراي وجهه و اعتبار خاصي در جامعه خويش هم بود ولي چه فايده ! كه به نفس خويش رسيدگي نكرده است و تكبر بر او حاكم است.
مثال دو :
اواز آيه قرآني (الرجال قوامون علي النساء) سوء استفاده مي كند و تكبر ميورزد. او از اين قانون خدا سوء استفاده ميكند و تكبر ميورزد .مدام به زنش دستور ميدهد و اگر زنش يك روز برايش غذا نپزد، تمام خانه را بر سرش خراب ميكند . او با زن و فرزندانش مهربان نيست و مدام ادعاي رياست دارد و دوست دارد كه همسر و فرزندانش از او بترسند! ؛ اين يعني تكبر ورزيدن در قانون خدا.
مثال سه:
در جامعه مرسوم است كه مرد بايد در خدمت زن و خانواده باشد . به همين خاطر او شوهرش را مجبور ميكند كه هر سال وسايل و مبل داخل خانه را عوض كند و به اين طريق اسراف و تبذير زيادي را باعث ميشود . او كاري ندارد كه شوهرش چه جوري اين پولها را كسب ميكند؛ اگر دزدي هم كرده باشد بايد در خدمت زن و خانواده باشد! و به اين طريق تكبر ميورزد و زياده خواه ميشود.
شيطان ملعون با روشهاي خيلي راحت همه را متمايل به تكبر ميكند . تكبر يعني سوء استفاده از قانون خدا. خداي قادر توانا شيطان را از آتش خلق كرده بود و آدم را از خاك. به همين خاطر شيطان دچار تكبر شده و گفت كه من از او برترم. تكبر و زياده خواهي بود كه شيطان را براي هميشه از بهشت دور كرد. اگر آدمي تنواند تكبر و خودخواهي را در وجود خويش از بين ببرد ، بعد از مدتي جهنم براي او تضميني ميشود ؛ هر چند كه پادشاه باشد و يا وجهه و اعتباري در جامعه داشته باشد. وجهه و اعتبار دنيوي زياد مهم نيست بلكه مقدار پرورش نفس است كه بهشت را تضمين ميكند . با هر تكبر و غروري كه در اعمال خود مرتكب ميشويم ، يك كيلو از نفس ما كم ميشود و به اين طريق بعد از مدتي چيزي از نفس ما باقي نمي ماند. كساني كه تكبر نمي ورزند و در قوانين خدا زياده خواه نيستند ، هميشه آرام هستند و هيچوقت از جاده عدل و انصاف خارج نميشوند و به همين خاطر از غير خدا باكي ندارند و آينده هم از آن اين افراد است. اما كساني كه تكبر ميورزند در هر موقعيتي اختلال ايجاد ميكنند و براي نشان دادن بزرگي خويش ، زندگي خود و فرزندان خويش را به هم ميريزند.
[89:28] ارجعي الى ربك راضية مرضية
[89:29] فادخلي في عبدي
[89:30] وادخلي جنتي
[89:27] و تو، اي نفس مطمئن.
[89:28] به سوي پروردگارت بازگرد، راضي و رضايت بخش.
[89:29] خوش آمدي در زمره خدمتگزاران من.
[89:30] خوش آمدي به بهشت من.
همانطور كه در آيات بالايي مي بينيم فقط نفسهاي مطمئن به طرف پروردگارشان بر ميگردند و نفسهاي غير مطمئن به طرف خدا برنميگردند و مستقيم وارد جهنم خواهند شد. كسي كه به اندازه كافي نفسش را پرورش نداده باشد هيچوقت وارد بهشت نخواهد شد و اين بزرگترين بدبختي اي است كه ممكن است براي كسي رخ دهد. تكبر ورزيدن در مقابل قوانين خدا يكي از عوامل نابودي نفس است.
[40:48] قال الذين استكبروا انا كل فيها ان الله قد حكم بين العباد
[40:48] مستكبرين خواهند گفت: "همه ما با هم در اينجا هستيم. خدا ميان مردم قضاوت کرده است."
او هميشه در زندگي عروس و يا دامادش دخالت ميكند چون كه اين را حق خويش ميداند و به اين طريق ميخواهد بزرگي خود را ثابت كند. او به فقرا و زيردستان اعتنا نميكند چون فكر ميكند كه نداري آنان ربطي به او ندارد. او در مقابل زيردستان در اداره و يا محيط كار خويش زور ميگويد . او در مقابل زن و فرزندانش مغرور است و مدام ادعاي رياست و بزرگي ميكند. او در مقابل شوهر خويش تكبر ميورزد و خود را تافته جدابافته ميداند. او شرايطي را براي ازدواج دختر و يا پسرش تعيين ميكند كه همان شرايط را براي عروس و دامادش نمي پسندد و .......
بعضي ها فكر ميكنند كه تكبر ورزيدن فقط مال رؤسا و پولداران و پادشاهان است.اما واقعيت اينطور نيست ، بلكه تكبر ورزيدن نسبي است. هر كسي در مقام و شرايط خويش ميتواند دچار تكبر و غرور شود. معمولا او اين تكبر و غرور را در قالب فرهنگهاي مرسوم جامعه اش و يا مذهب انجام ميدهد. جهت درك بيشتر به چند مثال توجه كنيد:
مثال يك :
براساس آيه قرآني دختر باكره ، براي ازدواج بايد از ولي و يا پدر خويش اجازه بگيرد.اما ولي او از اين آيه قرآني سوء استفاده ميكند. پارسال يكي به خواستگاري دخترش آمد اما چون پسره قدش بيش از حد كوتاه بود ، به ازدواج دخترش با او روي خوش نشان نداد و طي يك تصميم متكبرانه دخترش را از ارث محروم كرد و اعلام كرد كه هيچوقت خانه دامادش نميرود. به اين طريق شيطان او را متكبر كرد و او از جاده عدل و انصاف خارج شد. جالب اينجاست كه چنين فردي داراي وجهه و اعتبار خاصي در جامعه خويش هم بود ولي چه فايده ! كه به نفس خويش رسيدگي نكرده است و تكبر بر او حاكم است.
مثال دو :
اواز آيه قرآني (الرجال قوامون علي النساء) سوء استفاده مي كند و تكبر ميورزد. او از اين قانون خدا سوء استفاده ميكند و تكبر ميورزد .مدام به زنش دستور ميدهد و اگر زنش يك روز برايش غذا نپزد، تمام خانه را بر سرش خراب ميكند . او با زن و فرزندانش مهربان نيست و مدام ادعاي رياست دارد و دوست دارد كه همسر و فرزندانش از او بترسند! ؛ اين يعني تكبر ورزيدن در قانون خدا.
مثال سه:
در جامعه مرسوم است كه مرد بايد در خدمت زن و خانواده باشد . به همين خاطر او شوهرش را مجبور ميكند كه هر سال وسايل و مبل داخل خانه را عوض كند و به اين طريق اسراف و تبذير زيادي را باعث ميشود . او كاري ندارد كه شوهرش چه جوري اين پولها را كسب ميكند؛ اگر دزدي هم كرده باشد بايد در خدمت زن و خانواده باشد! و به اين طريق تكبر ميورزد و زياده خواه ميشود.
شيطان ملعون با روشهاي خيلي راحت همه را متمايل به تكبر ميكند . تكبر يعني سوء استفاده از قانون خدا. خداي قادر توانا شيطان را از آتش خلق كرده بود و آدم را از خاك. به همين خاطر شيطان دچار تكبر شده و گفت كه من از او برترم. تكبر و زياده خواهي بود كه شيطان را براي هميشه از بهشت دور كرد. اگر آدمي تنواند تكبر و خودخواهي را در وجود خويش از بين ببرد ، بعد از مدتي جهنم براي او تضميني ميشود ؛ هر چند كه پادشاه باشد و يا وجهه و اعتباري در جامعه داشته باشد. وجهه و اعتبار دنيوي زياد مهم نيست بلكه مقدار پرورش نفس است كه بهشت را تضمين ميكند . با هر تكبر و غروري كه در اعمال خود مرتكب ميشويم ، يك كيلو از نفس ما كم ميشود و به اين طريق بعد از مدتي چيزي از نفس ما باقي نمي ماند. كساني كه تكبر نمي ورزند و در قوانين خدا زياده خواه نيستند ، هميشه آرام هستند و هيچوقت از جاده عدل و انصاف خارج نميشوند و به همين خاطر از غير خدا باكي ندارند و آينده هم از آن اين افراد است. اما كساني كه تكبر ميورزند در هر موقعيتي اختلال ايجاد ميكنند و براي نشان دادن بزرگي خويش ، زندگي خود و فرزندان خويش را به هم ميريزند.
0 توضيحات:
Post a Comment
<< Home