حيران و سرگردان
خيلي به فيلمهاي سينمايي علاقه منده ، مخصوصا فيلمهاي فلسفي ادبي . هميشه دنبال خريدن فيلم و سرياله. توي يك فيلمي از يك بازيگر خيلي خوشش آمده است به همين خاطر تا بحال چندين بار اين فيلم را ديده است . تا بحال چندين هزار جمله و كلمات قصار جمع آوري كرده است و آن را در دفترچه يادداشتش ميتوان يافت ، ولي هنوز موفق نشده است كه حتي بيست جمله آن را مطالعه كند؛ او فقط كلمات قصار را جمع ميكند و اگر هم وقت شد ميخواند. از بازيگراني كه نقش فداكار و قهرمان را ايفا ميكنند خوشش ميايد. چندين آهنگ مخصوص را روزي چندين بار گوش ميدهد ، مدام در حال رد وبدل كردن كليپهاي موبايل ، فيلم و .. است. چندين سال پيش خانه و ماشين نداشت ، كار هم نداشت ولي حال كار و ماشين هم دارد. اما هنوز سرگردان است هنوز دنبال يك راز ميگردد . انگار از اول هم دنبال همان راز بود ، اما خودش نميدانست. او سالهاي مديد دنبال يك راز است كه نميداند چيست؟ او نميدانست دنبال چيست!
واقعا اين چه نيازيه كه او را وادار به اين همه اسراف كرد . اين چه رازيه كه او را وادار به افراط و تفريط كرده است؟ اين چه نيازيه كه او را سرگردان كرده است و جالب اينجاست كه خودش هم نميداند كه حيران و سرگردان است ، او خود فكر ميكند كه دارد به طريق درست زندگي ميكند. او در سال چندين موبايل عوض ميكند . كليپها و اس ام اس هاي زيادي توي موبايلشه. كامپيوترش پر است از كتابهاي الكترونيكي گوناگون ، اما تا كنون كمتر از يك درصد آن را مطالعه كرده است، انگار كه نيازهاي او را برطرف نميكند. شايد او چيز ديگري ميخواهد، شايد او چيز ديگري نياز دارد و خود نميداند. يك زماني ديپلم بود و ارزو داشت به دانشگاه برود، بالاخره وارد دانشگاه هم شد. يك فيلم را چندين بار ميبيند فقط به اين خاطر كه تحت تاثير فيلم قرار گيرد. فيلمهاي احساسي هندي و يا فيلمهاي اجراي عدالت و كمك به نيازمندان زياد ميبيند تا براي چند لحظه تحت تاثير قرار گيرد و وجدانش بيدار شود . او ميخواهد به هر صورتي شده خود را تحت تاثير قرار دهد و براي چند لحظه در يك مدينه فاضله سير كند. اما هنوز سرگردان است و روز به روز تشنه تر است. هنوز نتوانسته است شخصيت ثابتي داشته باشد مدام مثل بچه ها در خيال خود، خود را جاي شخصيتهاي سينمايي قرار ميدهد. ذهن او انباشته از جملات فلسفي و زيباست ولي هنوز نميداند كه چي ميخواهد . يك روز احساس كرد كه بايد يك ماهواره بخرد. شايد نياز او در شبكه هاي ماهواره اي باشد. مدت چند هفته خود را به جستجو در شبكه هاي ماهواره اي مشغول كرد ، اما باز هم راز گم شده خود را نيافت . هنوز حيران و سرگردان است. كم كم اين مورد در روح او دارد به يك مريضي روحي بدل ميشود.
شايد از خود بپرسيد كه چرا اين قدر مطلب را طول ميدهيد . اما دوست عزيز شرح حال بالا ، شرح حال خيلي از جوانان ماست. شرح حال خيلي از افراد جامعه ماست. حال سوال پيش آمده اين است كه آن راز چيست؟ آن راز چيست كه همه دنبالشند و كسي هم نميداند كه دنبال چيست؟ و چرا كمتر كسي به آن ميرسد؟
هر بار يك آروز داريم اما همين كه به آن آرزو رسيديم دوباره دنبال يك چيز ديگري هستيم و ممكن است كه هيچوقت به آن نرسيم.يكي از حربه هاي شيطان اين است كه هدف اصلي را از بين مي برد و همه ما را سرگردان ميكند. ما مدام فيلمهاي سينمايي ميبينيم و اگر شخصيتي در فيلم به فقرا كمك كند ، از او خوشمان ميايد و تحت تاثير قرار ميگيريم. اما ما هيچوقت چنين نقشي را در زندگي روزمره خود ايفا نكرديم.
بله دوست عزيز راز همينه!
شما از كمك به نيازمندان خوشت ميايد اما تا حالا خودت آيا چنين نقشي را در زندگيت عملا اجرا كرده اي؟ آيا يك چهلم درآمدت را به نيازمندان ميدهي؟
شما از خودگذشتگي ژان وال ژان خوشت ميايد و تحت تاثير فيلم قرار ميگيريد ، اما خود تو آيا تا به حال براي دوستت و يا خانواده ات يا براي همسايه ات ، قدمي برداشته ايد؟
شما از فيلمهاي مذهبي خوشت ميايد ، اما تو خودت توي زندگيت مدام مشغول چشم چراني و نمايش خويش هستي و در واقع آن نقش را فقط دوست داريد ولي عملا اجرا نميكنيد! به همين خاطراست كه هنوز سرگرداني . ذهن تو انباشته از حرفهاي درشت و فلسفي است ولي خودت بهش عمل نميكنيد. تو همه چيز ميداني ولي عمل نميكني . در نتيجه سير نميشوي. مدام فيلم عوض ميكني مدام موبايل عوض ميكني! و ...
در يك كلام : تو با خودت صادق نيستي! خداي نخواسته اگر اين سرگرداني زياد طول بكشد ممكن است به ورطه هاي خطرناك هم بيفتيد. پس هر چه زودتر به خودآييد و اهل عمل شويد.
[5:119] قال الله هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت تجري من تحتها الانهر خلدين فيها ابدا رضي الله عنهم ورضوا عنه ذلك الفوز العظيم
[5:119] خدا اعلام خواهد داشت: "اين روزي است که راستگويي راستگويان نجاتشان خواهد داد." آنها سزاوار باغ هايي با نهرهاي روان شده اند. آنها در آن جاودان مي مانند. خدا از آنها خوشنود است و آنان از او خوشنودند. اين بزرگ ترين پيروزي است.
واقعا اين چه نيازيه كه او را وادار به اين همه اسراف كرد . اين چه رازيه كه او را وادار به افراط و تفريط كرده است؟ اين چه نيازيه كه او را سرگردان كرده است و جالب اينجاست كه خودش هم نميداند كه حيران و سرگردان است ، او خود فكر ميكند كه دارد به طريق درست زندگي ميكند. او در سال چندين موبايل عوض ميكند . كليپها و اس ام اس هاي زيادي توي موبايلشه. كامپيوترش پر است از كتابهاي الكترونيكي گوناگون ، اما تا كنون كمتر از يك درصد آن را مطالعه كرده است، انگار كه نيازهاي او را برطرف نميكند. شايد او چيز ديگري ميخواهد، شايد او چيز ديگري نياز دارد و خود نميداند. يك زماني ديپلم بود و ارزو داشت به دانشگاه برود، بالاخره وارد دانشگاه هم شد. يك فيلم را چندين بار ميبيند فقط به اين خاطر كه تحت تاثير فيلم قرار گيرد. فيلمهاي احساسي هندي و يا فيلمهاي اجراي عدالت و كمك به نيازمندان زياد ميبيند تا براي چند لحظه تحت تاثير قرار گيرد و وجدانش بيدار شود . او ميخواهد به هر صورتي شده خود را تحت تاثير قرار دهد و براي چند لحظه در يك مدينه فاضله سير كند. اما هنوز سرگردان است و روز به روز تشنه تر است. هنوز نتوانسته است شخصيت ثابتي داشته باشد مدام مثل بچه ها در خيال خود، خود را جاي شخصيتهاي سينمايي قرار ميدهد. ذهن او انباشته از جملات فلسفي و زيباست ولي هنوز نميداند كه چي ميخواهد . يك روز احساس كرد كه بايد يك ماهواره بخرد. شايد نياز او در شبكه هاي ماهواره اي باشد. مدت چند هفته خود را به جستجو در شبكه هاي ماهواره اي مشغول كرد ، اما باز هم راز گم شده خود را نيافت . هنوز حيران و سرگردان است. كم كم اين مورد در روح او دارد به يك مريضي روحي بدل ميشود.
شايد از خود بپرسيد كه چرا اين قدر مطلب را طول ميدهيد . اما دوست عزيز شرح حال بالا ، شرح حال خيلي از جوانان ماست. شرح حال خيلي از افراد جامعه ماست. حال سوال پيش آمده اين است كه آن راز چيست؟ آن راز چيست كه همه دنبالشند و كسي هم نميداند كه دنبال چيست؟ و چرا كمتر كسي به آن ميرسد؟
هر بار يك آروز داريم اما همين كه به آن آرزو رسيديم دوباره دنبال يك چيز ديگري هستيم و ممكن است كه هيچوقت به آن نرسيم.يكي از حربه هاي شيطان اين است كه هدف اصلي را از بين مي برد و همه ما را سرگردان ميكند. ما مدام فيلمهاي سينمايي ميبينيم و اگر شخصيتي در فيلم به فقرا كمك كند ، از او خوشمان ميايد و تحت تاثير قرار ميگيريم. اما ما هيچوقت چنين نقشي را در زندگي روزمره خود ايفا نكرديم.
بله دوست عزيز راز همينه!
شما از كمك به نيازمندان خوشت ميايد اما تا حالا خودت آيا چنين نقشي را در زندگيت عملا اجرا كرده اي؟ آيا يك چهلم درآمدت را به نيازمندان ميدهي؟
شما از خودگذشتگي ژان وال ژان خوشت ميايد و تحت تاثير فيلم قرار ميگيريد ، اما خود تو آيا تا به حال براي دوستت و يا خانواده ات يا براي همسايه ات ، قدمي برداشته ايد؟
شما از فيلمهاي مذهبي خوشت ميايد ، اما تو خودت توي زندگيت مدام مشغول چشم چراني و نمايش خويش هستي و در واقع آن نقش را فقط دوست داريد ولي عملا اجرا نميكنيد! به همين خاطراست كه هنوز سرگرداني . ذهن تو انباشته از حرفهاي درشت و فلسفي است ولي خودت بهش عمل نميكنيد. تو همه چيز ميداني ولي عمل نميكني . در نتيجه سير نميشوي. مدام فيلم عوض ميكني مدام موبايل عوض ميكني! و ...
در يك كلام : تو با خودت صادق نيستي! خداي نخواسته اگر اين سرگرداني زياد طول بكشد ممكن است به ورطه هاي خطرناك هم بيفتيد. پس هر چه زودتر به خودآييد و اهل عمل شويد.
[5:119] قال الله هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت تجري من تحتها الانهر خلدين فيها ابدا رضي الله عنهم ورضوا عنه ذلك الفوز العظيم
[5:119] خدا اعلام خواهد داشت: "اين روزي است که راستگويي راستگويان نجاتشان خواهد داد." آنها سزاوار باغ هايي با نهرهاي روان شده اند. آنها در آن جاودان مي مانند. خدا از آنها خوشنود است و آنان از او خوشنودند. اين بزرگ ترين پيروزي است.
0 توضيحات:
Post a Comment
<< Home