زمین خدا (تزکیه نفس)

[24:21] اي کساني که ايمان آورده ايد، از گام هاي شيطان پيروي نکنيد. هرکس از گام هاي شيطان پيروي کند، بايد بداند که او به گناه و پليدي دعوت مي کند. اگر موهبت خدا و رحمت او بر شما نبود، هيچ يک از شما خالص نمي شد. ولي خدا هر که را بخواهد، خالص مي گرداند. خداست شنوا، دانا.

خدا یکتاست    نکته های یکتاپرستی   تزکیه نفس    زندگی    اخبار    معجزات ریاضی قرآن    رد حديث و سنت    سایت انگلیسی   سایت عربی    واسطه ها در پرستش و نیایش

دانلود

 

2009/12/16

فقط همين يك گناه


معمولا انسانها در انجام گناهان خود را فريب مي دهند. آنها دنبال بدست آوردن پول و ثروت هستند و در اين راه از هر روشي هم استفاده مي كنند. در پست اداري مجوز غيرقانوني صادر ميكنند و براي آن رشوه دريافت ميكنند. پيش خود فكر ميكنند و ميگويند : فقط همين يك گناه را مرتكب مي شوم ولي بعد كه پول كافي و سرمايه اوليه كافي گيرم آمد ، با خيال راحت زندگي سالمي را شروع ميكنم و آدم صالحي ميشوم و موقعيت خوبي پيش فاميل و دوستان پيدا ميكنم. چنين فردي علنا به پول و سرمايه اتكا كرده است ، زيرا او خوشبختي خويش را در سرمايه اوليه ميداند. داشتن پول و سرمايه اوليه براي او به يك عقده تبديل شده است ، به همين خاطر رشوه ، رياكاري ، دروغ را در بدست آوردن سرمايه اوليه به كار مي برد و پيش خود فكر ميكند و مي گويد : من سرمايه اوليه را از طريق رياكاري و دروغ و رشوه بدست مي آورم (معمولا او خود را براي دروغ و رياكاري و ... خوب توجيه ميكند و مثلا ميگويد كه همه اينكار را ميكنند و همه جا اينجوريه!) ، اما بعد از آن زندگي كاملا سالمي را شروع ميكنم و ديگر دست به دروغ و ريا و رشوه هم نمي زنم و بعد خوشبخت خوشبختم.
خداي مهربان در قرآن مثال زيبايي را در مورد چنين افرادي ميفرمايد. داستان يوسف و برادرانش را كه ميدانيد. برادارن يوسف به يوسف حسد مي ورزند و محبت پدر نسبت به يوسف براي آنها به يك عقده بدل مي شود.

[12:8] اذ قالوا ليوسف واخوه احب الى ابينا منا ونحن عصبة ان ابانا لفي ضلل مبين
[12:8] آنها گفتند: "يوسف و برادرش مورد علاقه پدرمان هستند و ما در اكثريت هستيم. درواقع، پدر ما بسيار گمراه است.

همين حسد و خودخواهي باعث ميشود كه آنها براساس قاعده " فقط همين يك گناه" فكر كنند. آنها ميگويند : بياييد يوسف را بکشيم، يا او را دور کنيم، شايد قدري توجه پدر را جلب كنيم. پس از آن مي توانيم مردمي صالح و درستکار شويم. پس ميبينيم كه حتي برادران يوسف در ارتكاب گناهشان ، در نظر داشتند كه فقط همان يك گناه را انجام دهند.

[12:9] اقتلوا يوسف او اطرحوه ارضا يخل لكم وجه ابيكم وتكونوا من بعده قوما صلحين
[12:9] "بياييد يوسف را بکشيم، يا او را دور کنيم، شايد قدري توجه پدرتان را جلب كنيد. پس از آن مي توانيد مردمي صالح و درستکار شويد."

قانون "فقط همين يك گناه" يك قانون شيطاني است. شيطان از اين طريق خيلي ها را گمراه ميكند. به عنوان مثال زن و شوهري را در نظر بگيريد كه در زندگي خويش دچار اختلاف شده اند. از بس كه با هم جر و بحث ميكنند ، از هم خسته مي شوند و زود ميخواهند كه از آن اعصاب خردي فرار كنند و به همين جهت راه غلطي را انتخاب ميكنند. مثلا پيش خود مي گويند: از همسرم جدا ميشوم و بعد يك شوهر يا زن ديگر مي گيرم كه مطابق با اميال و خواسته هاي من باشد و ديگر بعد از آن مي دانم كه چطوري زندگي خوشي داشته باشم. ديگر بعد از آن مي دانم كه چطوري با همسر جديدم خوب برخورد كنم و او را رام خود ميكنم و زندگي سالمي را در پيش مي گيرم و آدم خوبي ميشوم و آرامش پيدا ميكنم و ...

اينها همه اش حيله شيطان است. آدم بايد سعي خويش را در تصحيح و اصلاح امور و مشكلات بكند. براي اين اصلاح بايد خودخواهي و غرور را كنار گذاشت. اگر برادران يوسف خودخواهي و غرور را در وجود خود از بين مي بردند ، وضعشان آن نمي شد. قاعده شيطاني "فقط همين يك گناه" از قواعد كاري شيطان است. معمولا كسي كه براساس اين قاعده عمل كند ، براي گناههاي بعدي هم راه مي افتد. در انجام گناه ، برنداشتن قدم اوليه خيلي مهم است. قدم اول را برداشتي ، بقيه قدمها خيلي راحتتر گذاشته مي شوند. كسي كه قدم اول را بگذارد ، خودبخود معتاد آن گناه ميشود.
مثلا كسي كه معتاد الكل است ، ابتدا براي خوشي و كسب آرامش آن را مي نوشد. او پيش خود فكر ميكند و ميگويد : بابا حداقل يكبار مصرف كنم تا كه مقداري آرامش پيدا كنم. بعد كه مصرف كرد ، به آن عادت ميكند و چند بار ديگر هم مصرف ميكند و بعد از مدتي كه چشم باز ميكند ، مي بيند كه معتاد شده است و نمي تواند بدون الكل و مواد مخدر زندگي كند.
قدم اوليه را در انجام گناهان برنداشتن خيلي مهم است. شما اگر ميخواهيد كه از گناه پرهيز كنيد ، حتما در گذاشتن قدم اوليه محتاط باشيد و فريب شيطان را نخوريد.

[24:21] يايها الذين ءامنوا لا تتبعوا خطوت الشيطن ومن يتبع خطوت الشيطن فانه يامر بالفحشاء والمنكر ولولا فضل الله عليكم ورحمته ما زكي منكم من احد ابدا ولكن الله يزكي من يشاء والله سميع عليم
[24:21] اي کساني که ايمان آورده ايد، از گام هاي شيطان پيروي نکنيد. هرکس از گام هاي شيطان پيروي کند، بايد بداند که او به گناه و پليدي دعوت مي کند. اگر موهبت خدا و رحمت او بر شما نبود، هيچ يک از شما خالص نمي شد. ولي خدا هر که را بخواهد، خالص مي گرداند. خداست شنوا، دانا.

مثلا كسي كه ميخواهد زن بگيرد ، انواع و اقسام دروغها را ميگويد تا كه همسر دلخواهش را بستاند. او پيش خود ميگويد: اين دروغها را ميگويم تا كه زن بگيرم ، بعد ديگر دروغ نمي گويم ، زيرا اين دروغ اوليه لازم است و شرايط جامعه چنين اقتضا مي كند ! چنين فردي در زندگي آينده اش هم خوشبخت نمي شود زيرا قدم اول را درست برنداشته است. پس قدم اول خيلي مهم است. شيطان آدم و حوا را با همين حيله از بهشت بيرون كرد . شيطان به آنها گفت كه اگر از اين درخت بخوريد ، ديگر بعد از آن فرشته مي شويد و به آرامش دست پيدا مي كنيد.

[7:20] فوسوس لهما الشيطن ليبدي لهما ما وري عنهما من سوءتهما وقال ما نهكما ربكما عن هذه الشجرة الا ان تكونا ملكين او تكونا من الخلدين
[7:20] شيطان آنها را وسوسه کرد، تا بدن هايشان را که بر آنها پوشيده بود، نمايان کند و گفت: "پروردگارتان فقط به اين دليل شما را از اين درخت منع كرد، که شما را از فرشته شدن و دست يافتن به حيات جاودان بازدارد."

اما ما انسانها فراموشكاريم و به دور و بر خود زياد توجه نميكنيم و از آنها عبرت نمي گيريم. چه بسيار افرادي كه ثروتمندند ولي براي يك ذره آرامش در زندگي له له مي زنند. چه بسيار افرادي كه چندين زن و شوهر عوض كرده اند ، ولي هنوز آرامش ندارند. چه بسيار افرادي كه رشوه و رياكاري مي كنند ولي آرامش در زندگي ندارند و ...

فردي كه بخواهد با ارتكاب گناه ، آرامش بدست آورد ؛ بدون اينكه خود متوجه باشد ، وارد وادي خطرناكي شده است. زيرا ديگر چيزي روح او را سيراب نمي كند. به همين خاطر راه را اشتباهي ميرود. مثلا بعد از ارتكاب گناه ، متوجه ميشود كه آن آرامش بدست نيامد ، ناگهاني راه غلط را انتخاب ميكند و مثلا دنبال ماشين آخرين مدل ميرود و سعي ميكند از آن طريق زندگي آرامي را براي خود كسب كند. براي خريد ماشين آخرين مدل هم مجبور است كه همان گناهان قبلي را با شدت بيشتري انجام دهد. دقيقا به همين خاطر خداي قادر متعال مي فرمايد كه از قدمهاي شيطان پيروي نكنيد (لا تتبعوا خطوت الشيطن) . كسي كه دنبال قدمهاي شيطان برود ، بعد از گذاشتن چند قدم اوليه ، بدون شيطان هم بقيه را خودش طي ميكند.

2009/12/09

اخلاص و اطمينان به خدا


خداي مهربان قول داده است كه دعاها و خواسته هاي ما را برآورده كند (2:186). فقط بايد دعاها از ته دل باشد و نه فقط زباني. خيلي از مردم دعاهايشان برآورده نمي شود زيرا واقعا از خدا نمي خواهند. يعني به خدا اطمينان ندارند. مردم به خدا اطمينان و اعتماد نمي كنند. براي درك بيشتر موضوع يك مثال مي زنم:

ميگويند كه يك كوهنوردي در قله اي بلند مشغول بالارفتن مي شود. در مه و كولاك گير ميكند. اما او بسيار سرسختانه از كوه مشغول بالارفتن مي شود. پايش ليز مي خورد و سقوط ميكند. اما طنابي كه دور كمر خود بسته است او را نجات ميدهد و بين آسمان و زمين معلق مي شود. به علت مه و كولاك جايي را نمي تواند ببيند. در اين حالت نميداند چكار كند. كوهنورد از خداي قادر توانا كمك ميخواهد. از خدا ميخواهد كه او را از اين مخمصه و مشكل نجات دهد. چون خواسته كوهنورد از ته دل بود ، خداي مهربان خواسته اش را جواب مي گويد و به صورتي به كوهنورد الهام مي شود كه راه نجات بريدن طناب است. اما كوهنورد در مورد بريدن طناب شك مي كند. فكر ميكند كه با بريدن طناب ، به دره سقوط مي كند. و همين جوري معلق در هوا مي ماند. چند روز بعد گروه نجات يك كوهنورد منجمد را معلق در هوا مي بينند كه يخ بسته است و فقط نيم متر با زمين فاصله دارد. خدا جواب دعاي او را داده بود ، اما او به خدا اعتماد نكرده بود. اگر او به خدا اعتماد كرده بود و طناب را مي بريد ، نجات پيدا ميكرد.
خداي مهربان در قرآن كاملش مثال زيبايي در اين مورد ميزند. بني اسرائيل به دستور خدا اعتماد نمي كنند و همين باعث شد كه سالها از اورشليم دور بمانند. ترس از غير خدا باعث عدم اجراي فرمان خدا شد. اين يعني عدم ايمان و اعتماد به خدا.

[2:58] واذ قلنا ادخلوا هذه القرية فكلوا منها حيث شئتم رغدا وادخلوا الباب سجدا وقولوا حطة نغفر لكم خطيكم وسنزيد المحسنين
[2:58] به ياد آوريد که گفتيم: "به اين شهر وارد شويد، جايي که هر قدر روزي بخواهيد، مي يابيد. فقط با تواضع از دروازه وارد شويد و با مردم خوش رفتار باشيد. سپس گناهانتان را مي بخشيم و بر پاداش پارسايان مي افزاييم."

[2:59] فبدل الذين ظلموا قولا غير الذي قيل لهم فانزلنا على الذين ظلموا رجزا من السماء بما كانوا يفسقون
[2:59] اما ستمكاران در ميان آنها، دستورات ديگرى را به جاى احكامى كه به آنها داده شده بود، انجام دادند. درنتيجه، ما بر متجاوزان به خاطر ستمكارى هايشان بلايى از آسمان فرو فرستاديم.

ما بايد به فرمانها و الهامهاي خدا اعتماد و اطمينان كنيم. خوشبختي ما در گرو همين نكته است. خدا حتما دعاهاي خالصانه را جواب مي دهد. غير ممكن است كه خدا بين بنده هايش استثنا قائل شود. براي خدا نژاد و زبان و قوميت و مذهب مادرزادي بي اهميت است ؛ كافي است كه با او ارتباط برقرار كنيد. مشركين در داخل كشتي ميان موجهاي دريا گير مي افتند ، در اين حالت خالصانه از خدا نجات خويش را مي خواهند و خدا هم جوابشان را ميدهد. بعضي مردم به خدا اعتماد و اطمينان نمي كنند. بعضي مواقع خوشبختي در خانه شان را مي زند ، اما به علت طمع ، ترس و ... آن را پس مي زنند. او از خدا ميخواهد كه بچه اش شفا يابد ، اما همزمان از مقدسين خويش هم ميخواهد. اين نشان ميدهد كه او به خدا اعتماد نكرده است و به دعاي خويش و به خدا ايمان ندارد. او علاوه بر خدا به چيزها و جاهاي ديگر هم تكيه ميكند. اين نشانه خوبي براي دعاي غير خالصانه است. ايمان و اعتماد به خدا خيلي مهم است. براي درك بيشتر يك مثال ديگر مي زنم. ميگويند كه در يك جايي خشكسالي آمده بود ، فردي براي بارش باران از خدا طلب باران كرد. او آنقدر به خداي خويش ايمان داشت كه همزمان با دعا با خودش چتر برده بود. اين نشان از اخلاص او بود. چتر بردن او براي ريا نبود بلكه واقعا به خدا اطمينان داشت ؛ او اطمينان داشت كه خدا خواسته بندگانش را جواب ميدهد. خداي مهربان براي آرامش افرادي كه مستقيما از او ميخواهند ، ملائكه مي فرستد. ملائكه آرامش را براي اين افراد مي آورند. باور كنيد كارهاي خالصانه است كه جهان را درست ميكند. كسي كه به خدا اعتماد نكند يعني خالص نيست. بعضي مواقع فرد از خدا مي خواهد ، اما همزمان به چيزهاي ديگري هم تكيه مي كند. اين يعني عدم اخلاص. مثلا فرد از خدا مي خواهد كه آرامش را در زندگي به او بدهد. اما همزمان براي آرامش خويش از مال دنيا هم استفاده ميكند زيرا او به خدا ايمان ندارد و در كنار خدا به مال دنيا هم اطمينان كرده است. او براي آرامش خويش سعي در استفاده آخرين مدلها مي كند و به اين طريق عملا آرامش را از طريقي ديگر مي جويد.

[10:7] ان الذين لا يرجون لقاءنا ورضوا بالحيوة الدنيا واطمانوا بها والذين هم عن ءايتنا غفلون
[10:7] کساني که انتظار ديدار ما را ندارند و سرگرم اين زندگي دنيوي شده اند و با آن خوشنودند و نمي خواهند به مدارک ما توجه كنند؛

[22:11] ومن الناس من يعبد الله على حرف فان اصابه خير اطمان به وان اصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنيا والاءخرة ذلك هو الخسران المبين
[22:11] در ميان مردم کسي هست که خدا را تحت شرايطي پرستش مي کند. اگر امور بر وفق مرادش پيش رود، راضي است، ولي چون گزندي به او برسد، چهره در هم مي كشد. پس او، دنيا و آخرت، هر دو را از دست مي دهد. چنين است باخت واقعي.