زمین خدا (تزکیه نفس)

[24:21] اي کساني که ايمان آورده ايد، از گام هاي شيطان پيروي نکنيد. هرکس از گام هاي شيطان پيروي کند، بايد بداند که او به گناه و پليدي دعوت مي کند. اگر موهبت خدا و رحمت او بر شما نبود، هيچ يک از شما خالص نمي شد. ولي خدا هر که را بخواهد، خالص مي گرداند. خداست شنوا، دانا.

خدا یکتاست    نکته های یکتاپرستی   تزکیه نفس    زندگی    اخبار    معجزات ریاضی قرآن    رد حديث و سنت    سایت انگلیسی   سایت عربی    واسطه ها در پرستش و نیایش

دانلود

 

2009/10/07

تولد دوباره

آخرين چاره ترك گناه ، تولد دوباره

آيا تا بحال به مرحله ايي در زندگي رسيده ايد كه يك گناه را با علم بر آن چندين بار مكررا مرتكب شويد؟ آيا تابحال شده كه در هواي نفس خويش غرق شويد؟ چند بار با خودت عهد بستي كه از چشم خويش در نگاه هاي شهوت انگيز محافظت كنيد؟ چند بار اين عهد را شكستي؟ آيا تابحال شده كه در يك فيلم و يا يك سرگرمي چنان غرق شويد كه كلا آن روز نماز نخوانيد؟ و هزاران سوال ديگر كه ممكن است براي هركدام از ما پيش آمده باشد.

بعضي مواقع نفس آدمي سركش و چموش ميشود . مثلا تو ميداني كه بايد چشم را از نگاه شهوت انگيز حفظ كرد ، ولي مكررا و روزانه اين عمل شيطاني را مرتكب ميشويد ، در ضمن تو همه چيز ميداني ، ضررهاي اين عمل را هم ميداني ، ميداني كه اين كار چه عواقب خطرناكي براي نفس دارد ؛ اما باز هم سراغش ميرويد. چرا ؟ بارها توبه كرده ايد ولي براحتي توبه خويش را شكسته ايد و اين گناه در نظرت به يك چيز عادي تبديل گشته است. در اين حالت راه چاره چيست؟ واقعا راه حل چيست؟ چطوري نفس خويش را پاك كنيم؟ چطوري از اين مهلكه رهايي يابيم؟

بعضي ها راه حل شيطاني ارائه داده و ميگويند كه بايد آنقدر آن گناه را مرتكب شويم تا كه از چشم آدم بيفتد و بالاخره آن گناه را ترك كند. اما از نظر قرآن اين راه حل ، راه حل شيطان است نه خدا. خداي حكيم هيچوقت براي ترك گناه امر به انجام آن گناه نمي كند.

تجربه شخصي یکی از دوستان از زبان خودش : چند سال پيش در ماه رمضان يك روز بسيار تشنه بودم و دلم براي آب خنك بيتابي ميكرد. زماني كه وقت افطار شد ، هول شدم و بدون معطلي به طرف ظرف آب يخ حمله كردم. بدون اينكه روزه را با نام خدا افطار كنم ، بدون اينكه به ديگران در سر سفره توجه كنم. بدون اينكه نمازم را به جا آورم. بعد كه از آب سير شدم ، روحم احساس سنگيني ميكرد. انگار كه نفسم چندين رتبه تنزل كرده است. به عينه تنزل روحم را ديدم. همه چيز را ميدانستم ولي نتوانستم خودم را كنترل كنم.در اين حالت يك فكري به نظرم رسيد . تصميم گرفتم كه تا آخر ماه رمضان از آب خنك استفاده نكنم . اين تصميم را براي تنبيه نفسم خودم گرفتم. ابتدا مشكل بود ولي بعد از چند روز عادت كردم و آن عطش زياد به مرور از بين رفت. اما اگر اين كار را تكرار ميكردم و مثلا ميگفتم كه بابا آن همه دستپاچگي به خاطرتشنگي بود ، بعد از مدتي به اين كار عادت ميكردم و بكلي روزه روي من بي تاثير ميشد. بعد از يك ماه ممنوعيت ، تازه احساس كردم كه آن تنزل روح را تا حدي جبران كرده ام.

بله يك جاهايي نفس آدمي سركش و چموش ميشود و به اصطلاح معروف نافرماني ميكند. در اين حالت تنها راه چاره كشتن نفس است. دشمن اصلي آدمي شيطان است. هواي نفس همان وسوسه هاي شياطين است. وقتي يك دشمن بهت گير بده و به هيچ وجه دست بردار نباشد ؛ در اين حالت تنها راه چاره مبارزه است ، مبارزه با هواي نفس.

[2:54] واذ قال موسى لقومه يقوم انكم ظلمتم انفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا الى بارئكم فاقتلوا انفسكم ذلكم خير لكم عند بارئكم فتاب عليكم انه هو التواب الرحيم

[2:54] به ياد آوريد که موسي به قوم خود گفت: "اي قوم من، شما با پرستش گوساله به نفس خود ستم کرديد. پس به درگاه خالق خود توبه کنيد و نفس شيطاني خود را بکشيد که اين نزد پروردگارتان براي شما بهتر است." او توبه شما را پذيرفت. اوست آمرزنده، مهربان ترين.


در آيه بالايي بني اسرائيل نفسشان چموش ميشود ، زيرا آنان از بس كه فرمانهاي خدا را ناديده گرفته بودند ، به مرور زمان نفسشان تيره شده بود. زماني كه نفس آدمي تيره شود ، ديگر با منطق و فرمان عادي درست نميشود ، بلكه بايد او را كشت. بله خدا به آنها دستور ميدهد كه نفس خويش را بكشيد. كشتن نفس ، زندگي جديدي را براي شما به ارمغان مياورد. كشتن نفس از شما يك آدم ديگه ميسازد. كشتن نفس يك تولد ديگر است.اگر يك گناه را نميتوانيد ترك كنيد و بارها توبه كرده ولي مجددا به طرف آن گناه رفته ايد. اگر ميخواهيد كه يك آدم پاك باشيد و از منجلاب گناهان برهيد ، نفس خويش را بكشيد ، تا به يك آدم ديگر تبديل شويد ، تا دوباره از مادر متولد شويد ، تا زندگي شما 360 درجه تغيير كند. به آزمايشش مي ارزد.كشتن نفس از شما يك آدم ديگر ميسازد. كشتن نفس آخرين چاره است و خيلي از مواقع كارساز هم هست. با كشتن نفس خويش شما به يك آدم فوق العاده تبديل ميشويد ، چشم و گوش شما همان چشم و گوش قبلي است ولي روح شما و باطن شما همان قبليه نيست وبسيار به خدا نزديكتر شده ايد. فقط كافي است در كشتن نفس خويش ، هدفتان خدايي باشد. اين نكته خيلي مهم است كه در تنبيه نفس ، چه كسي را مد نظر قرار دهيد. اگر در تنبيه نفس ، خدا را در نظر نداشته باشيد ، دوباره به يك گودال ديگر خواهيد افتاد و دوباره در دام شيطان مي افتيد. جهت درك بيشتر چند مثال عرض ميكنم.

مثال يك : او به يك سريال تلويزيوني آنچنان علاقمند بود كه نمازش را هميشه از دست ميداد. معطل بود تا در وسط فيلم پيام بازرگاني پخش شود و بعد او در اين فرصت نمازش را بخواند. در اين حالت نفس او سركش شده است و نياز به تنبيه دارد. دراين حالت نفس او منطق حاليش نيست و بايد تحريم و تنبيه شود. ميتواني عمدا براي تنبيه نفس نماز را در حين پخش سريال بخواني و به اين طريق از هواي نفس اطاعت نكنيد.

مثال دو : او هميشه از يك مسير مشخص به سر كارش ميرفت و در اين مسير مكررا مشغول چشم چراني بود. اين عمل براي او به يك عادت تبديل شده بود ، همه چيز را هم ميدانست ، ميدانست كه خدا از اين كار منع كرده است و به مومنان دستور داده كه چشمشان را از نگاه هاي شهوت انگيز حفظ كنند ، اما با اين حال او قادر به كنترل خويش نبود. در اين حالت او ميتواند خود را مجبور كند كه از آن مسير عبور نكند و يا اينكه در حين عبور به هيچ نامحرمي نگاه نكند و به اين طريق نفس خويش را تنبيه كند. اين آخرين راه حل است. بله تنبيه نفس و تحريم نفس آخرين راه حل است. اما بايد توجه شود كه اين تنبيه ها را فقط بايد در مورد نفس خويش اجرا كنيد. اين تنبيه ها را نبايد به ديگران هم اجبار كنيد. هر كسي بايد براي كشتن نفس خويش ، خودش تصميم بگيرد . متاسفانه بعضي از مسلمانان به اسم امر به معروف ونهي از منكر ، به ديگران زور ميگويند و سلايق خويش را به ديگران تحميل ميكنند و اين با اسلام كه دين صلح و آشتي است منافات دارد. ما نبايد سلايق و ايده هاي شخصي خويش را به ديگران تحميل كنيم. هركسي بايد به روش خويش مشكل نفس خويش را تشخيص داده و نفسش را تنبيه كند و اين تنبيه فقط جنبه شخصي دارد. ما نبايد روشهاي تزكيه نفس خويش را به ديگران امر كنيم و آن را به يك قانون تبديل كنيم. زيرا اينجوري نتيجه برعكس ميدهد.

مثال سه : او هميشه با زنهاي فاميل جمع ميشود و مشغول غيبت ميشود. مدام مشغول بحثهاي چشم و هم چشمي است. او با علم به اين موضوع ، اين عمل خلاف را مرتكب ميشود. او قادر به ترك اين عادت غلط خويش نيست و به شدت باعث تنزل نفس خويش شده است. بايد در همه حال دانست كه نفسهاي ضعيف وارد بهشت نخواهند شد. در اين حالت او ميتواند جهت تنبيه نفس خويش ، اين جلسات را به يك طريقي كه خود تشخيص ميدهد ، بر خود تحريم كند. بله بعضي مواقع بايد نفس را كشت و الا كار دستتان ميدهد.

در كل اين چند مثال عرض شد تا كه منظورم را برسانم و الا در اين موارد مثال زياد است. در كل اگر نفس شما به طغيان رسيده است و چموش شده است بايد هرچه زودتر يك فكري براش بكنيد والا شما را وارد مرحله شرك ميكند و براي هميشه بدبخت ميشويد. اگر فكرهاي گناه آلود به فكرت زد ، فورا خودت را به يك چيز ديگري مشغول كن . به همين خاطر خداي مهربان ميفرمايد كه براي دوري از گناه از صبر و نماز كمك بگيريد. بله نماز براي اينه كه در فكر خدا فرو بريد و ديگر فكرهاي وسوسه انگيز شما قطع شود. اگر ميبينيد كه همسايه شما پوشاك آنچناني ندارد ، براي ترقي نفس خويش تو هم پوشاك گرانقيمت نپوش. اگر ميبينيد كه فاميل شما وضع مالي اش خوب نيست و تو كمكش نكرده ايد ؛ براي تنبيه نفس خويش ، غذاها و خرجهاي پر هزينه را بر خود تحريم كن (اين راه حلها را براي مثال عرض كردم ، شما خود ميتوانيد روش خويش را براي تنبيه نفس خويش بكارگيريد) . توجه كنيد كه اينها احكام ديني نيستند ، بلكه اينها روشهايي هستند براي كشتن نفس. خداي مهربان براي نفسهاي سركش دستور به كشتن داده است. اما باز هم تكرار ميكنم كه ما نبايد روشهاي كشتن نفس خويش را به اسم امر به معروف ونهي از منكر به ديگران تحميل كنيم. مثلا يكي مياد در رمضان آب يخ نمي نوشد و يا اينكه لباس با طرح خاصي را نمي پوشد، در اين حالت اينها احكام ديني نيستند و فقط تجربه هاي شخصي هستند و نبايد به اسم امر به معروف ونهي از منكر ، آن را به ديگران امر ونهي كرد. در واقع شما خودت اگر بتوانيد نفس خويش را كنترل كنيد ، بهترين امر به معروف و نهي از منكر را انجام داده ايد. هركسي بايد خودش شخصا نفس خويش را كنترل و تنبيه كند. در اين مورد نبايد هيچگونه اجباري به اسم دين اعمال شود زيرا در حالت اجبار ديگر آن عمل و تنبيه در مورد نفس كوچكترين اثري ندارد.

نفسهاي ضعيف وارد بهشت نخواهند شد. فقط نفسهاي مطمئن و پاك وارد بهشت خواهند شد. از همين حالا نفس خويش را تزكيه دهيد ، به فردا واگذار نكن. همين به فردا انداختنهاست كه باعث بدبختي آدمي ميشود.